سفارش تبلیغ
صبا ویژن

میوه دانش، با کردار نیک چیده می شود نه با گفتار نیک . [امام علی علیه السلام]

در دل فقرا
macromediaxtemplates for Your weblogList of Iranian Top weblogspersian Blogpersian Yahoo

نویسنده: جواد لطیف شنبه 89 اردیبهشت 11   ساعت 12:36 صبح

با سلام

واقعا سوال من اینست که خون فقرا چرا کم رنگ تر از
اغنیاست در زمان اصلاحات یک روستا در چهار محال بختیاری بر اثر رانش زمین
به داخل زمین رفت دولت جلسه ای برگزار نکرد ماجرای قطار تهران مشهد یک
روستا سوخت کسی ککش نگزید ولی برای محاکمه کرباسچی یک جلسه کامل دولت صحبت
کرد چرا؟؟؟؟؟؟؟؟مگر امام نمی گفت من یک موی شما کوخ نشینان را به کاخ
نشینان نمی دهم واقعا من به این نتیجه رسیدم که هزاران نفر از ما مردم
کوچه و بازار یک ذره ارزش نداریم هیچ فکر کرده اید چرا چون ابزار زور و زر
و قدرت نداریم رای ما رای شماره 2 حساب می شود ولی با آمدن دولت نهم مردم
به این باور رسیدند که ارزش دارند مردی را برگزیدند از جنس خودشان مردی که
کت و شلوارش چند میلونی نبود مردی که قصر عاج نشین نبود مردی که ظاهری
درست شده نداشت و آن کسی نبود جز دکتر خودمان کسی که مقابل زر و زور و
ثروت ایستاد کسی که در دو دوره کمر هاشمی را به تشک مالاند و به ایشان
فهماند دیگر ارزشی برای مردم نداری به قول شعار روز 9 دی تاجر
برشکسته        برگردد به باغ پسته  دست کسانی را خرد کرد که خود را
بالاتر از مردم می دانستند خانه هایشان در فرمانیه و قصر عاج نشین بودند
پول شارژ آژارتمانشان برجی 200000 تومان در ماه بود

خدایا دکتر و مولای ما مقام ولایت را از تمام بلیات حفظ کن و عدالت گستر تاریخ را برسان


نظرات شما ()

نویسنده: جواد لطیف شنبه 89 اردیبهشت 11   ساعت 12:31 صبح

با سلام

ضمن تسلیت شهادت بانوی دوعالم حضرت صدیقه طاهره

امروز
می خواهم در زمینه کسانی صحبت کنم که در زندگی همیشه خجالت زده زن و
فرزندشان شوند کسانی فقط پول در می آورند که شکمشان را پر کنند و به قول
معروف نمیرند خدایی نکرده اگر یکی از اعضای خانواده شان یک مریضی سخت
بگیرد به علت نداری از هستی ساقط می شوند یکی از بستگان ما کمرش درد می
کرد هی دکتر رفت و گفتند دیسک داری تا عمل دیسک کمر رفت تا اینکه به علت
شدت دردئ به تهران رفته و آنجا متوجه می شوند که یک کلیه اش عفونی شده و
ازبین رفته است و این فرد مادر چند طفل صغیر است آیا این عدالت است آیا می
دانید چرااین اتفاق افتاد؟ چون شهر ما دکتر خوب ندارد شهر ما پزشک متخصص
خوب ندارد ایها الناس مگر ما شهرستانی شدیم گناهی کردیم جان ما ارزشی
ندارد ما باید بمیریم ولی سگ یک بالا نشین نباید تب کند 

عزیزان
من کمی هم در زندگیمان هوای همسایه ندارمان را داشته باشیم نه اینکه ما
چندین نوع غذا را دور بریزیم و او شب غذا نداشته باشد یک از دوستانمان یک
کار خیری می کند نقل می کرد که منزل یک ندار رفتیم از بچه هایش ژرسیدم این
هفته غذا چه خوردید گفتند ما چیزی غیر از نان و پنیر نخوردیم به خدا آیا
این بچه سزاوار این زندگی است مگر جه فرقی با بچه آن دارا دارد چرا این
اینهمه در فقر و آن یکی در ثروت چرا؟؟؟؟؟؟؟یکی از آنها می گفت غذا شام
نداشتیم خانمم گفت شام چی درست کنم بچه ام گفت مرغ والله قسم از شرم از
خانه بیرون زدم آیا این درست است آیا این باید در این وضعیت زندگی کند آیا
کسی برای ما فقرا ارزشی قایل است

خدایا به حق فاطمه زهرا در فرج مولایمان تعجیل بفرما.


نظرات شما ()

نویسنده: جواد لطیف شنبه 89 اردیبهشت 11   ساعت 12:29 صبح

سم الله الرّحمن الرّحیم

شب
عیده و ماها سرگرم کارای هر ساله‌ی قبل از عیدیم. خرید لباس، نو کردن
وسایل خانه، تهیّه‌ی سبزه و ماهی و آجیل و... . برای خرید لباس به نازی‌
آباد و بعد به جمهوری رفتیم. قلقله بود. گوشِت را که تیز می‌کردی صداهای
مختلفی را می‌شنیدی. روی صداهای مختلف تمرکز کردم. یکی با تمام وجود فریاد
می‌زد و قیمت ارزان لباس‌هایش را به همه می‌گفت و دیگری‌ در حال چانه زدن
بود. یکی هم داشت چایی می‌فروخت و دیگری بچّه‌ای بود که از مادرش می‌خواست
فلان لباس را برایش بخرد. یکی با خواهرش در مورد خوب و بد بودن جنس فلان
لباس صحبت می‌کرد و دیگری‌ پسر نوجوانی بود که با صدای بلند با دوستانش گل
می‌گفت و گل می‌شنفت. دختر جوانی با موبایلش صحبت می‌کرد در حالی که لبخند
روی‌ لبش را از روی صدایش می‌شد تشخیص داد. امّا در این میان صدایی را
گوشم نمی‌شنید. صدای کودکی ژنده‌پوش که او را در میان زباله‌ها دیده بودم.
هم سنّ و سال‌هایش با خانواده‌شان در حال خرید لباس شب عید بودند و او
امّا خسته از کار در گوشه‌ای که خانه نبود چمباتمه زده بود و به خواب فرو
رفته بود. گوشم صدای دیگری را هم نشنید. صدای پدری که رویش از خجالت
دختران دم بختش قرمز شده بود. صدایی که صدا نبود، گریه بود، ناله بود،
فغان بود. او که دخترش به خاطر نداشتن جهیزیه عروس نشده بود. صدای
گریه‌های آن دختر را هم نشنیدم. مایی‌ که ادّعای مسلمانی داریم، مایی که
ادّعا داریم سردرِ سازمان ملل سخن شاعر پارسی گوی ما را زده‌اند که "بنی
آدم اعضای یکدیگرند که در آفرینش ز یک گوهرند" چقدر این صداها را
نشنیده‌ایم؟ چقدر دوست داریم در مورد این صداها بشنویم؟ چقدر این صداها را
نشنیدیم و سراغش رفتیم تا بشنویم؟ خداوندا کمکمان کن در سرایی که جز تو
فریادرسی نیست بتوانیم جواب آن چه به ما نعمت بخشیدی را به شایستگی پس
دهیم.

اللّهمّ صلّی علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم نقل از وبلاگ انتظار

نظرات شما ()

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
شهر من ساوه
در دلی غریب
غم فقرا
زندگی ساده مولا مقام رهبرب
چرا خون فقرا کم رنگ تر از اغنیاست؟؟؟
[عناوین آرشیوشده]

فهرست
3181 :مجموع بازدیدها
0 :بازدید امروز
2 :بازدید دیروز
درباره خودم
در دل فقرا
لوگوی خودم
در دل فقرا
لینک دوستان
جدیدترین اخبار روز دنیا
صفحات اختصاصی
بایگانی نوشته ها
اردیبهشت 1389
اشتراک