سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دانش بیش از آن است که به شمار در آید، پس از هر چیز نیکوترینش را برگیر . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]

در دل فقرا
macromediaxtemplates for Your weblogList of Iranian Top weblogspersian Blogpersian Yahoo

نویسنده: جواد لطیف شنبه 89 اردیبهشت 11   ساعت 5:59 عصر

سلام

امروز در مورد شهر خودم ساوه می خواهم بنویسم شهری که
کتابخانه اش در زمان مغول سوخت با تمدن چند هزار ساله یکی از نشانه های
ولادت حضرت رسول (ص) خشک شدن سد ساوه بود بزرگترین شهرک صنعتی کشور در
حدود 125 کیلومتری تهران است اما متاسفانه از کم لطفی مسیولین حکومتی در
دولتهای سازندگی و اصلاحات این شهر قدیمی یک مخروبه ای بیشتر نیست. شهر ما
حدود 15 سال است سینما ندارد و متاسفانه کسی نیست فریاد این مردم مظلوم را
به تهرانی ها برساند من دیروز در اخبار شنیدم آقای شمقدری گفتند چند
میلیارد برای سینما سازی اختصاص یافته است ای کاش صدایمان به ایشان می
رسید و در دل مان را به ایشان می گفتیم و اعلام می کردیم بابا ایران فقط
تهران نیست ما هم آدمیم وضعیت بهداشت و درمان ما بدتر از این است ما دو تا
بیمارستان داریم مدرس و چمران مدرس زیر نظر وزارت بهداشت است دکتر دارد
ولی تخت ندارد و چمران زیر نظر تامین اجتماعی است که مجهز است ولی دکتر
ندارد ما اکثر مریضهایمان را به قم و تهران و اراک اعزام می کنیم و اکثر
مریضهای ما در بین راهها به دیار باقی می شتابند وضعیت ورزشی ما خیلی بهتر
از دو حالت قبل است یک کارمند بهداشت را مامور کردند رییس تربیت بدنی ساوه
شود کلا سه تا نیرو دارد یک زمین چمن نداریم سه تا زمین فوتبال داریم یکی
تختی است که برای آموزش و پرورش است و دیگری هلال احمر و سومی چمران دو
تای آخر چمن هستند ولی به قول معروف پای بز توی این زمینها پیچ می خوره
ایها الناس شهر ما یک کمربندی ندارد کمربندی میدان مرکزی شهر به نام
بهریستی است سالانه چقدر تصادف در این میدان می شود به علت ورود ماشینهای
سنگین از اینها بهتر امکانات اقامتی شهر ماست حتما می دانید که ما در مسیر
اتوبان کربلا قرار گرفته ایم اما عزیزان من ما برای یک شرکت مدرس ایزو
آورده بودیم جایی نداشتیم آنها را اقامت دهیم هتل یک عدد داریم دو ستاره
دانشگاه سه تا آزاد پیام نور پرستاری و عده ای دانشگاه غیر انتفاعی اما
دانشگاه دولتی که می خواستند به ما بدهند دوستان عزیزمان در شهر گفتند
دانشگاه در شهر بیاید فساد می آید و به ساوه نیامد مرکز استان ما اراک است
ما روزی دو  ماشین برای اراک مرکز استانمان داریم و اگر از آنها جا بمانیم
تا روز بعد نمی توانیم برویم یا باید با شخصی برویم با هزینه چند برابر

حال
عزیزانم با این تفاسیر آیا عدالت رعایت شده است آیا واقعا باید فقط به عده
ای به خصوص رسید ما ارزش رسیدن نداریم مگر امام نگفت یک موی ما زاغه
نشینان را به کاخ نشینان نمی دهد

به امید ظهور عدالت گستر تاریخ حضرت حجت (عج)


نظرات شما ()

نویسنده: جواد لطیف شنبه 89 اردیبهشت 11   ساعت 5:58 عصر

ا دوستی در زمینه وبلاگم صحبت می کردم و می گفتم که چنین نوشته ام
جملاتی را گفت که خدمت شما عرض می نمایم اول گفت مگر فقرا دردی دارند یا
اصلا مگر در این کشور فقیر وجود دارد کشور که پر از معدن است به قول چینی
ها در عسلویه می گفتند که شما با این عسلویه مگر فقیری دارید؟؟؟؟؟؟؟اینها
را برای مزاح گفتم ولی از شئوخی گذشته دوستمان گفت راهی خطرناک است اولا
کسی به حرف جوانی مثل شما بوق نمی زند چون پشت لیستی و زیر میزی کارش را
می کند کاری از بین بردن مثل تو ندارد دوستان آنقدر این افراد غوطه ور شده
اند که له کردن مثل ما برایشان آب خوردن است دوستان شهید حمید باکری می
گوید دوستان دعا کنید از جبهه بر نگردید در برگشتن سه دسته می شوید1-
خطتتان عوض می شود2- بی تفاوت می شوید 3- دق مرگ می شوید متاسفانه در
دوران سازندگی با شعار اینکه حالا که سفره پهن است چه کسی برای خوردن بهتر
از بچه های دفاع مقدس است رانتها شروع شد   لباس دفاع از کشور  کنار
گذاشته شد  کروات جای آن آمد  ویلا آمد حساب آنچنانی آمد   رزمندگان دیروز
ما به مادیات و زد وبندهای سیاسی آلوده شدند دیگر جای دعای کمیل زمزمه های
خوانندگان مستهجن گرفت جای شلمچه را دبی سفرهای آنچنانی و به قول ارباب
مان حضرت سید الشهد(ع) شکم هایشان پر از مال حرام شد دیگر با شکم های یک
متری و بنز 400000000 نمی شد که دم از امام و شهدا زد اصلا ذایقه شان قبول
نمی کند به این ترتیب قشری نو کیسه متولد شد قشری که تازه به دوران رسیده
بود  به قول فرمایش آقا مرفهین بی درد

و این ها یک بلوک سیاسی به
وجود آوردند که دو دولت سازندگی و اصلاحات را قبضه کردند پول داشتند دنبال
قدرت بودند و به این ترتیب خون فقرا در شیشه شد استخدام برداشته شد  بیمه
بیکاری در دولت اصلاحات برداشته شد چرا ؟ چون اینها گوشت و خونشان مال
حرام شد نماینده سرمایه دار بودند تا نماینده فقرا

خلاصه ختم کلام این جنگ فقر وغنا تا شیعه هست ادامه دارد و انشاءالله با آمدن آقا امام زمان فقرا بر اغنیا پیروز گردند   


نظرات شما ()

نویسنده: جواد لطیف شنبه 89 اردیبهشت 11   ساعت 5:56 عصر

سلام

من امروز می خواهم ناراحتتان کنم می خواهم شما رابه فکر فرو
ببرم می خواهم دردل مردمی را بگویم کسی حسابشان نمی کند اگر صد تایشان
بمیرند به اندازه سگ در خانه بعضی از آقایون ارزش ندارند دو ستی داشتم
دختر 8 ساله اش به دلیل اینکه وضع مالی بد داشتند از یک سرماخوردگی کوچک
به رماتیسم قلبی رسیده بود یا بچه یکی از عزیزان به دلیل اینکه گاز
منزلشان ندارد بر اثر دود چراغ آسم گرفته است آیا واقعا درست است آیا خون
بالا نشینها از ما رنگین تر است مگر ما چه گناهی داریم ندار شده ایم نزدیک
منزل یکی از بستگانمان فردی زندگی می کرد منزلی که اجاره کرده بود قبلا
محل نگهداری حیوانات فرد بود سفید کرده بودند این فرد با 4 بچه می نشستند
یک روز دیدم ناراحت است دلیلش را پرسیدم گفت من کارگر میدان هستم امروز
کار گیرم نیامد آمدم خانه دیدم بچه ها کنار سفره نشسته اند ولی هیچ چیز در
منزل نداریم خانمم گفت حداق برو 5 تا نان لواش بگیر اینها بخورند ایها
الناس 50 تومان ناقابل نداشتم از خجالت از خانه بیرون زدم یا ذوستی را می
شناسم معلم بازنشسته است 3 دختر دم بخت داره ولی پول نداره جهاز براش تهیه
کند و دخترا ماندند سنشان داره می گذره به خدا کسانی را می شناسم که شبها
آشغال میوه ها مغازه دارها را می آیند جمع می کنند برای خوردن بچه ها می
برند ماهی یکبار گوشت نمی خورند بعدا حضرات برای رفتن به پست و مقام
میلیاردی خرج می کنند 

خدایا عدالت گستر تاریخ را برسان


نظرات شما ()

نویسنده: جواد لطیف شنبه 89 اردیبهشت 11   ساعت 12:43 صبح

خمینی
کبیر : امروز جنگ حق و باطل‚ جنگ فقر و غنا‚ جنگ استضعاف و استکبار و جنگ
پابرهنه ها و مرفهین بی درد شروع شده است. و من دست و بازوی همه عزیزانی
که در سراسر جهان کوله بار مبارزه را بر دوش گرفته اند و عزم جهاد
در راه خدا و اعتلای عزت مسلمین را نموده اند‚ می بوسم و سلام و درودهای
خالصانه خود را به همه غنچه های آزادی و کمال نثار می کنم و به ملت عزیز و
دلاور ایران هم عرض می کنم خداوند آثار و برکات معنویت شما را به جهان
صادر نموده است

 و حال سادگی زندگی مولایمان مقام عظمای ولایت

همون
طور که شاید برخی دوستان در جریان باشند ، چند سال پیش پسر مقام معظم
رهبری (آقا مجتبی) با دختر آقای دکتر حداد عادل ازدواج کردند . مطلبی که
برای دوستان می نویسم از آقای دکتر حداد عادل نقل شده است که در کتاب های
متعددی از جمله کتاب ( آب ، آیینه ، آفتاب) صفحه ی 64 به صفحه ی کاغذ آمده
است ...

 

« چند روز پس از خواستگاری خانواده ی بزرگوار حضرت آیت الله خامنه ای از دختر بنده ، خدمت مقام معظم رهبری رسیدم .

ایشان فرمودند : آقای دکتر ؛ اگر خدا بخواهد با هم خویشاوند می شویم .

عرض کردم چطور ؟

فرمودند : آقا مجتبی و دختر خانم شما ظاهرا یکدیگر را پسندیده اند و در گفت و گو به نتیجه رسیده اند . حالا نظر شما چیست ؟

عرض کردم : آقا اختیار ما هم دست شماست !

   آقا فرمودند : شما و همسرتان استاد دانشگاه هستید و زندگی شما با زندگی ما متفاوت   ا  ست . تمام زندگی ما غیر از کتاب هایم ، یک وانت لوازم کهنه است . خانه ی ما هم دو اطاق  اندرونی دارد و یک اطاق بیرونی که مسؤولان می آیند و
با من دیدار می کنند . من پولی برای خرید خانه ندارم . خانه ای اجاره کرده
ایم که قرار است در یک طبقه ی آن آقا مصطفی و در طبقه ی دیگر آقا مجتبی
زندگی کنند .
ما زندگی معمولی داریم و شما زندگی خوبی دارید ، مثل ما زندگی نکرده اید . آیا دختر شما حاضر است با این وجود زندگی کند ؟!

  زیبایی و دقت سخن رهبر معظم انقلاب برای من بسیار جالب بود . موضوع را به دخترم گفتم و       او با روی باز استقبال کرد » .

 
+ نوشته شده در  چهارشنبه یکم اردیبهشت 1389ساعت 0:21  توسط جواد لطیف 

< type="text/java">GetBC(8);نظر بدهید

نظرات شما ()

نویسنده: جواد لطیف شنبه 89 اردیبهشت 11   ساعت 12:37 صبح

با سلام

واقعا سوال من اینست که خون فقرا چرا کم رنگ تر از
اغنیاست در زمان اصلاحات یک روستا در چهار محال بختیاری بر اثر رانش زمین
به داخل زمین رفت دولت جلسه ای برگزار نکرد ماجرای قطار تهران مشهد یک
روستا سوخت کسی ککش نگزید ولی برای محاکمه کرباسچی یک جلسه کامل دولت صحبت
کرد چرا؟؟؟؟؟؟؟؟مگر امام نمی گفت من یک موی شما کوخ نشینان را به کاخ
نشینان نمی دهم واقعا من به این نتیجه رسیدم که هزاران نفر از ما مردم
کوچه و بازار یک ذره ارزش نداریم هیچ فکر کرده اید چرا چون ابزار زور و زر
و قدرت نداریم رای ما رای شماره 2 حساب می شود ولی با آمدن دولت نهم مردم
به این باور رسیدند که ارزش دارند مردی را برگزیدند از جنس خودشان مردی که
کت و شلوارش چند میلونی نبود مردی که قصر عاج نشین نبود مردی که ظاهری
درست شده نداشت و آن کسی نبود جز دکتر خودمان کسی که مقابل زر و زور و
ثروت ایستاد کسی که در دو دوره کمر هاشمی را به تشک مالاند و به ایشان
فهماند دیگر ارزشی برای مردم نداری به قول شعار روز 9 دی تاجر
برشکسته        برگردد به باغ پسته  دست کسانی را خرد کرد که خود را
بالاتر از مردم می دانستند خانه هایشان در فرمانیه و قصر عاج نشین بودند
پول شارژ آژارتمانشان برجی 200000 تومان در ماه بود

خدایا دکتر و مولای ما مقام ولایت را از تمام بلیات حفظ کن و عدالت گستر تاریخ را برسان


نظرات شما ()

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
شهر من ساوه
در دلی غریب
غم فقرا
زندگی ساده مولا مقام رهبرب
چرا خون فقرا کم رنگ تر از اغنیاست؟؟؟
[عناوین آرشیوشده]

فهرست
3178 :مجموع بازدیدها
0 :بازدید امروز
0 :بازدید دیروز
درباره خودم
در دل فقرا
لوگوی خودم
در دل فقرا
لینک دوستان
جدیدترین اخبار روز دنیا
صفحات اختصاصی
بایگانی نوشته ها
اردیبهشت 1389
اشتراک